چه نگاهی به کودکانی که رفتاری زلزله وار دارند انداخته می‌شود؟ شاید اولین مساله‌ای که به ذهن هر کس ممکن است خطور کند، مراجعه به روانپزشک کودک به بهانهٔ «فرزند من مبتلا به بیش فعالیست» می‌باشد. در حال حاضر گرایش به این سمت است که بی‌ثباتی رفتاری کودکان را بیش فعالی بخوانند.

بیش فعالی که از قرن نوزدهم مطرح شده، امروزه نه تنها دامان کودکان را می‌گیرد، بلکه ممکن است بزرگسالان را نیز در بند خود گرفتار سازد.
مشکل فقدان توجه / بیش فعالی (TDA/H)، سندرومی شایع در بین کودکان است که ممکن است در بین بزرگسالان نیز دیده شود. کودک مبتلا به بیش فعالی، این توانایی را ندارد که برای مدتی، ساکت سر جای خود بنشیند. کار به جایی می‌رسد که والدینش اغلب در مورد او می‌گویند: «او خیلی زود از تخت خود بیرون آمد، شروع به دویدن در خانه کرد و تا به الان نتوانسته دست از این کار بردارد!» رفتارهای ناگهانی را نیز باید به این مساله اضافه کرد: «کودک بیش فعال اصلا صبور نیست و بدون تفکر قبلی حرف زده و یا اقدام می‌کند.» مسالهٔ آخر نیز فراموشیست، کودک به علت پرتی حواس، دائما چیزهای مختلف را به دست فراموشی می‌سپارد، نمی‌تواند ذهن خود را روی یک کار مشخص متمرکز کرده و آن را به اتمام برساند.

بیش فعالی‌: کودکان زلزله مانند؟! (2)

ورای مشکلاتی ساده...

مشکل فقدان توجه/ بیش فعالی تنها به کودکانی حواس پرت، مشکل آفرین و بی‌نظم محدود نمی‌شود. نشانه‌های این بیماری، در گروه سنی مورد نظر، بسیار آشکار و واضح است. فرقی ندارد کودک بیش فعال در کجا باشد و یا چه بازهٔ زمانی‌ای از روز باشد، این نشانه‌ها همیشه او را همراهی می‌کنند. این مساله سبب می‌شود تا کودک در رابطه با دوستان و همکلاسی‌ها، در بازی‌های گروهی و فعالیت‌های مدرسه‌ای، احساس درماندگی کند.
بیش فعالی‌: کودکان زلزله مانند؟! (2)

کودک مبتلا به بیش فعالی با مشکلات بسیاری که از بیماری‌اش نشئت می‌گیرد، دست و پنجه نرم می‌کند: مشکلات رفتاری، مشکلات یادگیری، اضطراب، تیک عصبی و... بیش فعالی اما، با فرا رسیدن دوران نوجوانی، سبب بروز نشانه‌های جدیدی می‌شود. میزان شیطنت‌ها به طرز قابل توجهی کاهش پیدا می‌کند و تا حدی هم از میزان کم توجهی و بی‌قراری کم می‌شود. به همین ترتیب، مشکل اصلی‌ای که افراد بالغ مبتلا به بیش فعالی با آن دست و پنجه نرم می‌کنند، نه به واسطهٔ آشفتگی و بی‌قراری، که به موجب مشکلاتی که در سازماندهی کارهای روزمرهٔ خود و به ثمر رساندن آن‌ها دارند، شناخته می‌شوند.

مطالعات و تحقیقاتی که تا به الان در خصوص بیش فعالی صورت گرفته، پاره‌ای رفتارهای مخاطره آمیزی که ممکن است در دوران نوجوانی، جوانی و بزرگسالی به وسیلهٔ این مشکل صورت بپذیرد را نشان می‌دهد: مصرف داروهای روانگردان، برقراری روابط جنسی مخاطره آمیز، رانندگی خطرناک. علاوه بر این، وضعیت خانوادگی این افراد نیز ثبات کمتری داشته و آمار بیکاری در بین ایشان بالا‌تر است. تحقیقات صورت گرفته همچنین نشان می‌دهد که در افراد بالغ مبتلا به بیش فعالی، خطر اضطراب، افسردگی، دو شخصیتی شدن و سایر مشکلات دیگر بالا‌تر است. کسانی که از دوران کودگی مشکلات رفتاری از خود نشان دهند، احتمالا مسیر خطرناک تری را خواهند پیمود. برخی از آن‌ها در ‌‌نهایت موفق می‌شوند خود را با وضعیت وفق دهند اما تعداد بسیار زیادی از ایشان به مسیر کارهای خلاف و کارهای ضد اجتماعی کشیده می‌شوند. در حال حاضر، بسیاری از جوانان در زندان‌ها هستند که مبتلا به بیش فعالی می‌باشند. در ‌‌نهایت این گروه گرایش بیشتری به مصرف مواد مخدر دارند.

با وجود مسائل عنوان شده، تجربه نشان داده است که بسیاری از مبتلایان به بیش فعالی، از این خطرات فرار می‌کنند و به بزرگسالانی نسبتا خوشبخت تبدیل می‌شوند. والدینی که مشکل کودک بیش فعال خود را پذیرفته‌اند، اغلب در مشاوره‌ها می‌گویند: «ما به خوبی با این مساله کنار آمده‌ایم.» برخی مواقع، ظرفیت بسیار بالای کودکان بیش فعال در یکدندگی و ابتکار، که در دوران کودکی می‌تواند خطرساز باشد، در دوران بزرگسالی تبدیل به برگ برندهٔ ایشان می‌شود. موارد موفقیت‌های بسیاری نیز در این افراد مشاهده شده است.
بیش فعالی‌: کودکان زلزله مانند؟! (2)

تاریخچه‌ای کوتاه

بی‌ثباتیُ که شباهت بسیاری به بیش فعالی‌ای داردُ از اواخر قرن نوزدهم در اروپا مطرح شد، فرانسویان نیز پیشتاز در این امر بوده‌اند. امیل کرپلین ‌، یکی از پدران علم روانپزشکی به این مساله اشاره کرده است: «پزشکان فرانسوی از کودکانی اینچنین، با عنوان بی‌ثبات، حواس پرت، نامتعادل (...) یاد کرده‌اند، مسأله‌ای که سبب می‌شود ایشان مرتکب اشتباهات بسیاری شوند.» به تدریج، از سال ۱۹۵۰ میلادی به بعد، توجه به سندروم عنوان شده بیشتر شد.

اما مسالهٔ اساسی و عمده در این میان آن است که به اصل عدم توانایی کودک به تمرکز، اشاره‌ای نمی‌شود، از طرفی ناآرامی‌های وی را هم تنها عارضهٔ یک بیماری روانی در نظر می‌گرفتند. از دههٔ ۱۹۷۰ میلادی به بعد، متخصصان بالینی، بخش اعظم توجه خود را به مشکل فقدان توجه در کودکان مبتلا اختصاص دادند. از دههٔ ۱۹۸۰ میلادی به بعد، تحقیقات تازه‌ای در عرصهٔ بین المللی به منصهٔ اجرا درامد. زین پس به جای ناآرامی از «بیش فعالی» برای نشان دادن وضعیت کودکان مبتلا استفاده می‌شد. به همین منوال این عنوان به فرهنگ فرانسه هم وارد شده (Hyperactivité) و تلاش‌های تازه‌ای برای پیدا کردن ریشه‌های آن آغاز گشت.

فاصلهٔ بسیاری تا زمان پی بردن به ساز و کارهایی که منجر به بروز بیش فعالی در یک کودک می‌شوند وجود دارد. با این حال، علم نوروبیولوژی، به تدریج، در حال پرده برداری از بنیاد این آسیب است. تصویر برداری مغزی نشان داده که برخی از قسمت‌های مغز و مسیرهای منتهی به آن، در کودکان بیش فعال، فعالیت نرمالی ندارند. مطالعاتی که در حوزهٔ اپیدمولوژی صورت گرفته، نشان می‌دهد که تا ۸۰ درصد می‌توان وراثت را در شکل گیری بیش فعالی موثر دانست. بنابراین می‌توان ژنتیک را در شکل گیری بیش فعالی در یک کودک کاملا موثر دانست ولی هنوز نمی‌توان همه چیز را به طور کامل توضیح داد؛ برای مثال تا به الان هیچ ژنی پیدا نشده که بیش از ۵ درصد در شکل گیری بیش فعالی در یک کودک نقش آفرینی کند، از طرفی باید تاثیر عوامل محیطی در عملکرد مغز را نیز در نظر گرفت.

در حوزهٔ بیولوژیک، بخش اعظم مطالعات روی دوپامین صورت گرفته است. عوامل محیطی تا ۲۰ درصد در شکل گیری بیش فعالی در یک کودک موثر هستند: مصرف الکل و مواد مخدر در زمان بارداری، وزن کم نوزاد در هنگام تولد و یا زایمان پیش از موعد مقرر نیز عوامل دخیل هستند. عوامل روانی – اجتماعی را نیز می‌توان به عنوان بازیگران عرصه در نظر گرفت: وجود سابقهٔ کارهای خلاف و یا جرم و جنایت بین اعضای خانواده. تعاملات بین ژن‌های بدن و محیط اطراف، زمینه‌های بسیاری را برای تحقیقات بیشتر فراهم آورده است. به همین ترتیب، این مساله در حال حاضر به صورت قطعی ثابت شده که مصرف سیگار توسط مادر در دوران بارداری، انتقال دوپامین در بدن را با اختلال مواجه می‌کند، مساله‌ای که سبب افزایش احتمال ابتلا به بیش فعالی می‌شود. به همین ترتیب، چنانچه کودک در محیط روانی آرامی زندگی نکند، خطر تشدید بیش فعالی وی در دوران نوجوانی بیشتر می‌شود.

بیش فعالی‌: کودکان زلزله مانند؟! (2)

نکتهٔ جالب توجه

تقریبا ۵ درصد کودکان، بین ۶ تا ۱۰ سالگی، ژنی مهم مرتبط با بیش فعالی را در بدن خود دارند که سبب مراجعه به پزشک کودک می‌شود. در ‌‌نهایت در حدود ۲۰ درصد از این کودکان با مشکل توجه و تمرکز مواجه هستند. مطالعات نشان داده است که بین ۳ تا ۴ درصد افراد ۱۸ تا ۴۴ سال، مبتلا به بیش فعالی هستند. درصد ابتلا بین زنان و مردان متفاوت است. به ازای هر دختر، ۳ تا ۴ پسر مبتلا به بیش فعالی هستند. این نسبت اما در دوران بلوغ به ۲ مرد به ازای هر یک زن می‌رسد. این تصور وجود دارد که بیش فعالی در دختران – در سن مدرسه - آنطور که باید درمان نمی‌شود.

درمان‌های کنونی بیش فعالی

در حال حاضر درمان‌هایی که برای بیش فعالی در جهان وجود دارد، تنها عوارض این بیماری را کاهش می‌دهند و تاثیری در درمان قطعی آن ندارند؛ این درمان‌ها ترکیبی از آموزش‌های روانی و مصرف دارو هستند.

در حوزهٔ آموزشی، مسالهٔ اساسی و اولیه آموزش والدین، آموزگاران و اطرافیان کودک مبتلا به بیش فعالیست؛ آن‌ها باید راه‌های برخورد با یک کودک مبتلا را به خوبی بشناسند، پس از آن نوبت به خود کودک می‌رسد. برای نیل به این منظور تلاش می‌شود تا از فشار محیط اطراف بر کودک کاسته شود و توانایی اطرافیان در پاسخ گویی به نیازهای کودک مبتلا افزایش پیدا کند. در حال حاضر، مرسوم‌ترین برنامهٔ آموزشی برای کودکان، برنامهٔ راسل بارکلی است.

در حوزهٔ درمان‌های روانی، مسالهٔ اصلی مبارزه با بروز احساس اضطراب در کودک از یک طرف و تقویت روحیهٔ او از طرفی دیگر است. مشکلاتی که کودک بیش فعال دارد، نیازمند دخالت پزشکانی منحصص است. برای آنکه کودک از نظر روانی، آموزش‌های لازم را ببیند، جنبه‌های بسیاری باید مد نظر قرار داده شود. برای نیل به این منظور، همکاری مستقیم والدین، آموزگاران و مسئولان مدرسه و در ‌‌نهایت تیم پزشکی کودک، اهمیت بالایی دارد.

زمانی که درمان و آموزش روانی برای یک کودک کارساز نباشد و یا ناراحتی‌های کودک گسترده باشد، بحث توسل به درمان دارویی مطرح می‌شود. در حال حاضر از داروهای محرک روانی استفاده می‌شود که تاثیر آن‌ها روی بیش فعالی، ازسال ۱۹۳۷ به بعد، به اثبات رسیده است. در حال حاضر تنها مولکول دارویی برای مبارزه با بیش فعالی متیفنیدات است که در داروی ریتالین یافت می‌شود. در کشورهای دیگر اما داروهای آتوماکستین و آمفتامین نیز مورد استفاده قرار می‌گیرند.

از سال‌ها پیش تاکنون، مطالعات بسیاری تاثیر گزاری این دارو‌ها را به اثبات رسانده، مسالهٔ اساسی اما در آن است که تنها پزشکان متخصص و در شرایط خاص اجازهٔ تجویز این دارو‌ها را دارند و میزان تجویز آن بسیار محدود است. برخلاف آنچه که گروهی سعی در نشان دادن آن دارند، این دارو‌ها به منظور آرام کردن کودکان بازیگوش تجویز نمی‌شود. زمانی که از این دارو‌ها به شیوهٔ مناسبی بهره برده شود، میزان تاثیر گذاری و موفقیت آن‌ها به بیش از ۷۰ تا ۸۰ درصد می‌رسد. البته میزان قطعیت از تاثیر پذیری آن در افراد بالغ کمتر است. در حال حاضر بسیاری از تحقیقات در حوزهٔ پزشکی و روانی نشان داده که مصرف این دارو‌ها، نه تنها باعث اعتیاد مصرف کننده به آن‌ها نمی‌شود، بلکه احتمال گرایش کودک مبتلا به بیش فعالی به مواد مخدر در آینده را نیز کاهش می‌دهد.

منبع: انسان‌شناسی و فرهنگ