نامه زیبای کودکی در بیمارستان در عیادت خبرنگار از بیماری در بیمارستان....، کاغذنوشته پشت در اتاق بیماری جلب توجه می‌کند. برای همین به اتاق مربوطه رفته و با دختر محجبه ۹ ساله‌ای روبه رو می‌شود که در کنار مادرش در حال استراحت است و به دنبال آن ماجرای این برگه و نوشته را جویا می‌شود.

حالا بشنویم از قضیهٔ این برگه و مضمون آن.

ملیکا وطن‌پور ۹ ساله مدتی است به دلیل بیماری در یکی از بیمارستان‌های تهران بستری است. مادر ملیکا می‌گوید: متأسفانه در وضعیت امروزی (عدم رعایت حجاب و عفاف و سبک زندگی اسلامی در برخی از فضاها و بعضی از خانواده ها) دختر ۹ ساله‌ام حتی در سخت‌ترین شرایط بیماری و جسمی، پشت در اتاق خود، کاغذی چسبانده که همهٔ آقایان را ملزم و موظف به گفتن یاالله قبل از ورود به اتاق برای سر کردن روسری و چادر و حجاب کرده که مورد استقبال و تشویق مسئولین و مدیران و پزشکان و پرستاران و کارکنان قرار گرفته است. آنان حتی برای تشویق و تقدیر از این کار ملیکا، بار‌ها و بار‌ها با هدایایی برای عیادت دخترم به اتاق خصوصیشان مراجعه کرده و حضور ملیکا جان و امثال ایشان را موجب افتخار و برکت بیمارستان دانسته و التماس دعای خیر داشتند.

اما بشنویم و بخوانیم حرف‌های ملیکا را از زبان خودش


بسم الله الرحمن الرحیم
ای زن به تو از فاطمه این گونه خطاب است، بهترین زینت زن حفظ حجاب است.

سلام دوستان هم سن و سال من، من ملیکا هستم ۹ ساله و به خاطر بیماری مدتی در بیمارستان تهران بستری هستم. چون خدا می‌خواهد مرا امتحان کند و امیدوارم نمره قبولی بگیرم. اما در حالت بیماری باید مراقب حجاب و نمازمان باشیم و نباید حجابمان را رعایت نکنیم و پیش خودمان بگوییم که حالا من مریضم و مهم نیست که نامحرم حتی دکتر، موهای مرا ببیند. اتفاقا خیلی هم مهم است و اگر رعایت نکنیم خدای مهربان از ما ناراحت می‌شود. به خاطر همین من یک کاغذی نوشتم و روی درب ورودی اتاقم زدم تا همه بدانند که من مانند طلا و مروارید باارزشم و هیچ مردی در بیمارستان نمی‌تواند مرا بدون حجاب ببیند، جز پدرخوبم و عمویم و دایی‌ام، چون خدای مهربان دستور به حجاب داده و من از عذاب خدا می‌ترسم اما عاشق مهربانی‌های خدا هستم.

وقتی درد می‌کشم امام حسین و حضرت عباس علیه السلام را صدا می‌زنم تا کمکم کنند و دردم کمتر بشود. من در بیمارستان پارس بستری‌ام و پرستارهای مهربونی دارد، تازه به من می‌گویند تو مثل گل میمونی. من می‌دانم که منو بخاطر خدا و حجابم دوست دارند. من هم دوستشان دارم، تازه من با تیمم نماز می‌خوانم چون نباید آب به دستم برسد. راستی بچه‌های گل، من در نمازم خدا را حس می‌کنم و با گریه‌هایم او را صدا می‌زنم و منتظرم امام زمان عزیزم ظهور کند و من او را ببینم و ببوسمش و امام مهربان، همهٔ بیمار‌ها را خوب کند. خب باید استراحت کنم دستام درد می‌کنند، چون رگ‌هایم پاره شده و با چسب بستند.

بچه‌ها! حجاب و نماز را فراموش نکنیم، حتی در بیماری و سختی‌ها، چون نماز آدم را خوب می‌کند و کلید بهشت است. خدانگهدار.
ملیکا وطن‌پور ۹ ساله از تهران، ساعت ۱۲ شب.